منو ببر
کرونا هم منو نخواست
- ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۵۸
دکتر جون توروخدا به دادم برس دارم تباه میکنم خودمو...دارم خودمو به باد میدم دکتتتتتتررررررررررررررر
ادمیزاد موجود مرموزیه، اگر کسی به زور ازش کار بکشه تا سه روز بی وقفه هم سگ دو میزنه ولی واسه خودش اراده آهنین باید داشته باشه که چنین کاری انجام بده...
همیشه بدم میاد از این که برای کسی کار کنم یا کسی بالا سرم باشه و به کارام نظارت کنه، چه کنم دیگه از خصایص اخلاقیمه :)))) گمونم باید خودم واسه خودم سگ دو بزنم کم کم
اپدیت شرایطم اینه که یازده همین ماه رفته بودیم یه فاکینگ مهمونی ( به زور منو بردن) و بعد در اونجا عمه ما که کرونا داشته با ریلکسی حضور پیدا کرده و همه رو مبتلا کرده، زمانی که من مطلع شدم به پدرم عرض کردم : بله حقشون بوده تا اونا باشن که موقع پیک چهارم کرونا مهمونی نگیرن، بابا تولد زن یه نفر دیگه ست منو سنه نه؟ اصلا من ندیدم مردی عرضه اینو داشت باشه که بتونه به تنهایی برای زنش جشن تولد برگذار کنه همش با کمک دوستان و فامیله ولی موقع تولد مرده، زنه به تنهایی تولد میگیره و تنهایی با هم خوش میگذرونن، اینطوری بهترم هست، چیه این مسخره بازیا مد شده یه ایل پشت در وایمیستن بعد دو نفر از در میان تو سوپرایز میشن؟ بابا جان یه خلاقیتی یه رومانیکیتی... خلاصه که حالا هر کار میخوان بکنن بکنن ولی من راضی نیستم که به زور ما رو بردن بهمون کرونا دادن
دیشب رفتیم با محمد مرکز غربالگری اسممونو نوشتن واسه تست و دارو بهمون دادن، یعنی این دارو ها معجزه کردن حالا من صبح تست دادم تا چهل و هشت ساعت دیگه گه پس فردا میشه معلوم میشه 100% که کرونا دارم یا مریضی سادس، فکر نمیکردم اون علائم به راحتی با قرص و شربت از بین بره... :ا
+: اهان راستی فصل اول سیال پیکی بلیندرز رو دیدم باحال بود باقیش باشه واسه بعد کنکور انشالله