andromeda

Floating in space

andromeda

Floating in space

یک ماه و یک روز گذشته از آخرین دعوامون که بعدش جدا شدیم اما اوضاع به حالت عادی برنگشته و من قلباً مطمعنم که هیچگاه اون دختر سابق نخواهم شد. درست موقعی که باید فایل لیسانسم رو در این فصل از زندگیم میبستم اومد و همه ورقه ها رو جابه جا کرد و پخش و پلا و قر و قاطی ...

اوضاع ترجمه ام خوب نیست نیم ساعت وقت میبره تا بتونم یه پاراگراف رو با جمله بندی مناسب ترجمه کنم، آخه تو دانشگاه برای زبان هیچ برنامه‌ای نریختم، امسال جزو اهدافم اینه که خودمو تا جایی تقویت کنم که بشه یه متن رو روون بخونم و متوجه بشم و اگر تونستم آیلتس بگیرم، البته آیلتس هدف بزرگیه با توجه به سطح پایین من اما خب کی از آینده خبر داره؟ شاید تونستم اما اگر نشد هم ایراد نداره سال بعد میگیرمش.

دیگه نمیخوام زندگیم درهم و برهم باشه به حدی رسیدم که بتونم برای زندگیم تصمیم بگیرم، من فقط آرامش میخوام هرچند غمگین هرچند تنها و دلتنگ اما دیگه کشش تنش ندارم، حس میکنم با یه فشار دیگه روانم کاملا متلاشی میشه، هی به خودم میگم قوی باش دختر جمعش کن این سوسول بازیا چیه ؟ لوس بازی درنیار نذار از پا بیوفتی اما خودم میدونم پشت این روحیه دادنا و قوی بازیا یه روح آش و لاش و خونی مالی دارم که چند جاییش شکسته فقط فعلاً نمیخوام بدتر از اینی که هست بشم تا بعداً اگر اوضاعم خوب شد روانمم خوب کنم. البته اگر قابل درمان باشه.

پایان ناممو تا دوماه دیگه قطعاً تمام خواهم کرد چون دیگه اعصاب کش دادن و بیشتر گشتن رو ندارم همینجوری هم پر بار تر از خیلی از حتی پایان نامه های ارشد شده و حس میکنم زیاد دارم وسواس میذارم روش با اون موضوعی که من انتخاب کردم... هوف بعداً یه پست جدا درمورد پایان نامم مینویسم احتمالاً بعد از اینکه دفاع کردم...

 

 

  • ۹۹/۰۲/۱۸
  • mary maryiaie