دختر سایه

یادش بخیر وقتی بچه نوجوون بودم کتابای ار ال استاینو میخوندم و از بینشون دختر سایه رو خیلی دوست داشتم، چقدر واسم جذابیت داشت.

من پیش روانشناس نمیرم اما این ویسای تراپی هایی که گوش میکنم بهم کمک میکنه ببینم مشکلم کجاست و نسبت یه خورده آگاهانه تر رفتار کنم در مقابل شرایط، من علاجم تنها در اینه که خودمو ببندم به کار، هم آیندم تضمین میشه هم خودمو تو چاله و چاه دیگه ای نمیندازم هم خودمو ثابت میکنم به خودم فکر میکنم اینجوری بتونم یه سری از مشکلات روانم رو پوشش بدم.

تا جمعه وقت دارم که ده تا کارم رو اجرای اولیه انجام بدم، خودم ذوق میکنم وقتی به نتیجه کارم فکر میکنم اما خب نباید تنبلی کنم دیگه اتفاقا میخوام بیام گزارش کار بنویسم اینجا تو وبلاگم که بتونم راحت خودمو ارزیابی کنم، اینکارو میخوام امتحان کنم چون وقتی میخواستم خاطراتمو روی کاغذ بنویسم برام خیلی مسخره بود و میترسیدم که خانواده ببینن و مسخرم کنن اما توی وبلاگ خیلی راحت مینویسم و دوست دارم این محیطو برای همین در مورد ارزیابی کارام هم میخوام این کار رو بکنم ببینم روی اینم جواب میده یا نه، امیدوارم جواب بده...