یکم درس
يكشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۱، ۱۰:۳۹ ب.ظ
قبل عید اتاقمو با محمد عوض کردم اومدم بالا، هی میخواستم بیام بنویسم اما یا حالم بد بود یا با مادرم بحثم شده بود و این چیزا...
ولی اگر اجازه بدن باید بگم الان از اینکه دوتا پنجره و یه سقف بلند دارم خوشحالم، میخوام بگم خواسته های انسانی که در تنگنا باشه چقدر میتونه حقیر باشه، و چقدر تصمیمات و اعمالمون تحت خواسته های کوچولو موچولو و هورمون هامون هستن.
امروز اول ماه رمضون بود و من غسل واجب داشتم اما برای اینکه مامانم نگه چرا هی میری حموم، نرفتم و همینطوری روزه گرفتم.
من برم یه کلمه درس بخونم...
- ۰۱/۰۱/۱۴