andromeda

Floating in space

andromeda

Floating in space

حرمت نفس

جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۵۸ ق.ظ

من قطعاً یه مرگیم هست، حالم از این احوالاتم بهم میخوره، قطعاً بز مفیدتر از منه، کاش جای این که برم کنکور هنر بدم مستقیم میرفتم دانشگاه فنی حرفه‌ای و توی یه چاپ خونه یا یه شرکت زپرتی مشغول کار میشدم و انقدر فکرای بزرگ بزرگ نمیکردم چون فقط فکرشو دارم اما همتش رو نه.

 

ریشه اهمال کاری در کمی عزت‌نفس هست.

اگرما ازارزشمندی کمی برخوردار باشیم .اگرعزت نفس ما آسیب دیده باشد ما مرتب در انجام کارها امروز و فردا و اهمال کاری می‌کنیم
فردی که دچارعزت‌نفس آسیب دیده هست ,چیزی ازدرون نداردکه بخواهد پای کاری بگذارد..چنین شخصی بایدهم اهمال‌ کاری کند.
چرا که برای انجام هرکاری به میزان قابل توجهی از اعتمادبه خویش نیاز داریم که متاسفانه نیست.اگربرای رشدعزت نفس خودمان قدمی برداریم; خیلی زود می‌توانیم خودمان را درمان کنیم و دست به اقداماتی بزنیم که تاکنون در زندگی ما بی سابقه بوده.است."

برای درمان اهمال کاری فقط کمی چشمانمان را بازتر کنیم.

کسی که می‌خواهد خودش را شکست دهد باید در تاریکی اینکارراانجام دهید.یعنی باید به لیست مسائلی که درزندگی اش هست و می داند که باید توجه کند بی محلی کند.
باید پشتش را به آنها کند.باید در تاریکی فرورود.

 راهکار چیست؟

از تاریکی به روشنایی بیایید.به مسائل مهم زندگی توجه کنید.نترسید و فرار نکنید.به آنها پشت نکنید.
هرروز فقط پنج درصد بیشتر توجه کنید.
اگر مسئله ای در زندگی شما هست که خودتان هم میدانید که مشکل  اهمال کاری شماست .همیشه تنبلی کرده اید .ک تکنیک جادویی برای انجام کار این است که از کم شروع کنید.

  • ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۵۸
  • mary maryiaie

تنبل

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۳۸ ب.ظ

تنبلم و از تنبلی رنج میبرم!

+: اینجا گودبای پارتی جعفره!

تنها کور سوی امیدی که میبینم به ضرب توپ و گلوله‌ست؛ سو، زین پس زور تنها راه برون رفت زین مرداب است برو!

+: بات آلسو رهی نمانده تا رهایی.

موقعهایی که باید عین خر کار کنم و درس بخونم فکر حواس پرتیم! تو فکر فیلم و تمیز کردن اتاق و گشتن تو نت و ... دیگه میخوام برای هر روزم برنامه بریزم از قبل، حتی اگه بخوام فیلمم ببینم دوست دارم با برنامه قبلی باشه و بدونم دارم چکار میکنم نه این که به خودم بیام و ببینم همه فرصتا تموم شده و من موندم و خودم یه لاقبا.

از الانم شروع می‌کنم ساعت 6:56 دقیقه‌ست.

و آخر شبا برای روز بعد برنامه میریزم. یه آدم منظم و با دیسیپلین.

  • ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۸
  • mary maryiaie

step by step

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۰۳ ق.ظ

step by step دارم تغییر می‌کنم، جالبه که با حذف یک آدم اشتباه خود به خود تغییرها شروع میشه.

حالا میفهمم چرا آدما خیلی اوقات خودشونو در معرض عشق نسبت به آدم‌هایی که براشون پیشرفت یا ویژگی‌های مثبت نمیارن قرار نمیدن، چون ما قرار نیست فقط با یک آدم رابطه داشته باشیم بلکه عادات و حالات و رفتارهامون رو هم با اون آدم share میکنیم، مهم نیست که چقدر خودمون رو کنترل کنیم و دلمون بسوزه براشون و یا از سر تنهایی باشه و ...، مهم اینه که ما با دوستان و اطرافیانمون خودمونو تعریف میکنیم برای مثال وقتی من با یک معتاد بگردم یعنی به جامعه معتادا پیوستم، برای همینه که آدم‌های عاقل دانسته یا ندانسته از یک سری افراد که به طبقه فرهنگیشون متعلق نیستن دوری می‌کنن.

اگر مریم دو سال پیش بودم با خودم میگفتم: خب اگر ما با آدم‌های پایین‌تر دوست نباشیم که جامعه به چندین بخش تقسیم میشه و امکان پیشرفت دسته‌های ضعیف‌تر خیلی کاهش پیدا میکنه، اما با اطلاعات الانم باید بگم که هرشخص فقط مسئول رفتارهای خودشه برای مثال من نمیتونم یک معتاد رو به زور ترک بدم و کشون کشون ببرم بهش درس یاد بدم و ... باید خودش تغییر کنه، همونطور که همه به تنهایی شروع به تغییر میکنن و با اثبات کردنش پله به پله به طبقات فرهنگی بالاتر میرن.

پس به زبون ساده هرکس باید خودشو بچسبه تا باد کلاهشو نبره.

+: دارم یکم از عقلم استفاده میکنم تا یاد بگیرم چجوری توی کهکشان راه شیری و توی این نزاع سخت برای بقاء، زنده بمونم.

+: باید یاد بگیرم اول از همه خودم رو دوست داشته باشم، هنوز خیلی راه مونده.

+: جالبیش اینجاست که کاراهایی که مردم ناخودآگاه انجام میدن یا نمیدن رو من باید درک کنم تا انجامشون بدم یا ندم. از این منظر که نگاه میکنم رفتارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه میتونه یه guideline باشه برام اما باید یکم روانشناسی بخونم چون برای آدمی مثل من مثل نون شب واجبه.

  • ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۰۶:۰۳
  • mary maryiaie