andromeda

Floating in space

andromeda

Floating in space

۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

این روزا

سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۳۰ ب.ظ

هفته بعد فردای امروز موعد تحویل پایان نامه هاست، اونروز یا انقدر حس آزادی دارم که یه کله جمع میکنم میرم دربند، یا اونقدر خستم که میگیرم 24 ساعت میخوابم، اگر کارام زودتر از 19 ام تموم شد که امید زیادی به این موضوع ندارم تا خود روز دفاعم هر روز میرم کل شهرو پیاده دور میزنم بلکه این مدت بی تحرکی و پشت سیستم نشینی جبران بشه...

توی یک ماه اخیر وزنم چهااااااااااررررر کیلو اضافه شده و وقتی تغییر سایزمو میبینم خیلی حرصم میگیره از خودم،من یک آدم حساسی هستم روی غذا که نگو، یعنی غذای مامانم اگر جوری روغن داشته باشه که روی بشقاب بمونه حتی اگه کمم باشه من اون غذا رو نمیخورم، یا مثلا خیلی غذامو میجوم یا تو خوردن تنقلات موقع فیلم دیدن خیلی آروم آروم میخورم اما همه اینا تو این استرس و فشار از بین رفته... اخه به جای اینکه استرسمو هیجان کنم و بریزم توی کار و زودتر تموم کنم هی فس فس میکنم و این فس فسه استرس میشه و منم برای کنار اومدن با استرس همنطوری عین چی میخورم فقط....

خلاصه که از 53 رسیدم به 58-57

خلاصه که تقصیر خودمه دیگه نباید بذارم استرسم روی هیچ چیزی در زندگیم تاثیر بذاره. یه رفیق داشتم تا ترم 4 توی دانشگاه ما بود یه اخلاق عالی که داشت این بود که سریع کارایی که باید انجام میدادیمو انجام میداد الکی لفت نمیداد خیلی خوشم میومد از این اخلاقش، کاش من 50% از این اخلاقشو میداشتم ....

  • ۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۳۰
  • mary maryiaie

برنامه‌ریزی!

سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۱۰ ب.ظ

برنامه ریزی خیلی کار سختیه، یعنی سخت که نه بیشتر قلق دار بگم بهتره مثلا من اگه یه کار کلی رو توی برنامم بنویسم فرداش یا یه ساعت بعد همینجوری عین بز میخونمش و سرمو تکون میدم میگم اوکی ولی موقع انجام دادن نمیدونم چه گلی باید به سرم بگیرم مثلا مینویسم اتمام طراحی فلان استند، بعد همینجوری ایلاستریتور و فتوشاپمو باز میکنم و همینجوری دست به کار میشم بعد از نیم ساعت میبینم فایده نداره من اتود روی کاغذ باید بزنم بعد میرم کاغذ میارم و وسطای اتود زدن انقدر ایده تازه به ذهنم میرسه که نمیفهمم دارم تو کدوم مسیر حرکت میکنم...

ولی موقعایی که دقیق برنامه ریزی میکنم مثلا مینویسم فلان طرح: 1- اتود های اولیه، 2- اجرا، 3- انتخاب رنگ و ....؛ اینجوری یکم مسیر مشخص تره و آدم میدونه که مثلا یه کار چه مرحله هایی داره و الان کجای کاره و حدودا کی تموم میکنی برنامه رو.

یه چیز دیگم این که من خیلی موقع ایده پردازی و فکر کردن و اتود زدن فکرم میپره اینور اونور، همین تمرکز گذاشتن و روی یه موضوع فکوس کردن خودش کلی انرژی میبره از من شاید مسخره به نظر بیاد ولی همینطوره، برای من درسای خوندنی راحت تره سریع میخونی و تموم میشه میره، حتی نوشتن یه متن با موضوعاتی که توی پایان نامم ازشون صحبت کردم هم باز راحت تر از ایده پردازیه.

کاش یه اتاق کار جدا داشتم و میتونستم یه تخته وایت برد بزرگ بزنم به دیوارش و کارای روزمو بزرگ بنویسم روش...

+: یه دلخوشی جدیدم کتابیه که تازه خریدم و توش پر از نماد و مفاهیمشونه کلی ایده و کار جدید و حتی سرگرمی برام هست داخلش

  • ۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۱۰
  • mary maryiaie

shop shop

دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۱۱ ب.ظ

پلک پایینی چشم چپم میپره، هی ول میکنه و باز میگیره... انقدر استرس دارم...

  • ۱۰ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۱۱
  • mary maryiaie