مامان
1399/12/30
هزار و سیصد هم تموم شد و تا ابد به خاطرات و کتابهای تاریخ پیوست
ادمی که باد آورده بود با باد رفت خدا رو شکر
امسال پایان نامم تموم شد و همچنین دوره لیسانسم، کی باورش میشه مریم کوچولویی که تازه با روپوش آبی گشاد و مقنعه سفید و دندونای یکی درمیون غایب سر به هوا ی بزرگ الان منتظر کنکور ارشدشه؟
چقدر افتخار میکنم به خودم، چقدر خوشحالم از این آدمی که هستم، بی اغراق و بی حاشیه واقعا میگم، به نظرم خیلی خوب اومدم تا اینجای مسیرو، اره کجم رفتم ولی هیچ وقت یادم نرفت که کجاییم، و اشتباهاتمو درستش کردم، خدایا چه تو سال جدید و چه تا ابد دستمو ول نکن هیچ وقت هیچ کسیو واسه تکیه کردن ندارم به جز خودت و خدارو شکر که فقط تو تکیه گاهمی.
خدایا همیشه هوای حال دلمو داشته باش، هیچ وقت ازم برنگرد چون من هرچیم که باشم و بشم باز نمیدونم این چه جاذبه ایه که میام سمت تو، مثل یه بچه دعوا میکنه لج میکنه میره میزنه یه چیزیو میشکنه ولی باز برمیگرده توی بغل مامانش گریه میکنه، خدایا، مامان خوبی باش.
- ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۴